مامان من!
مامانم مدتهاست که دلم می خواد در موردتون بنویسم. خیلی روزها وقتی خسته هستم و دلم نوازشهای عاشقانه شما رو می خواد دلم می خواد از شما بنویسم. خیلی شبها که دخترکم در آغوشم می خوابه و من احساس می کنم این چشمه محبت وجودم از جایی بی انتها سیراب شده دلم می خواد از شما بنویسم. چه لحظه ها که دلم می خواد بی بهانه و با بهانه از شما بنویسم . می دونم که خواننده همیشه وبلاگ دخترکم هستید و چه مهربانانه همیشه عشق به نوه تون رو به نمایش می گذارید ولی نه به این دلیل می نویسم، که برای این می نویسم چون همیشه معتقدم قدر آدمها رو باید در بودنشون دونست و نه در نبودشون ولی مگه با همین چند خط میشه از شما نوشت و قدردان بود؟!؟ اصلا من با اینهمه بعد مسافت دوری نمی گم...
نویسنده :
مامان هدا
22:43